کد مطلب:29223 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

امّ هیثم، دختر اَسوَد نَخَعی












.

3996. او كه از زنان طرفدار امیر مؤمنان بود، در سوگ او چنین سرود:

ای دیده، وای بر تو! یاری مان كن

و بر امیر مؤمنان، اشك بریز.

به سوگ كسی گرفتار شدیم كه بهترینِ اسب سواران

و رام كنندگان اسب و [بهترینِ] شترسواران بود.

بهترین كسی كه پای افزار به پا كرد و گام زد

آن كه مثانی (آیه های كوتاه) و مئین ( آیه های بلند) را خواند.

پیش از كشته شدن او، به خیر و خوشی بودیم

چرا كه یار پیامبر خدا را در بین خود می دیدیم.

آن كه بدون دو دلی دین را به پا می داشت

و روشن، به احكام، حكم می كرد.

نافرمان از خود را به اتحّاد فرا می خوانْد

و دست دزدان را قطع می كرد.

مخفی كننده دانش خویش نبود

و از گردنكشان به حساب نمی آمد.

به جان پدرم سوگند، مردم شهر [ كوفه ]

با آن همه هم صحبتی با او، ما را داغدار كردند.

با تظاهر به این كه اهل عبادت اند، بر ما نیرنگ زدند

در حالی كه عابدان را چنین شیوه ای نیست.

آیا در ماه روزه داری ما را داغدار كردید

به داغ خوب ترینِ همه مردم ؟

پس از پیامبرصلی الله علیه وآله بهترینِ مردم بود

ابو الحسن، آن بهترینِ خوبان.

در پی از دست دادن علی، مردم

چون شتر مرغانی سرگردان گشتند.

اگر آنان [ به جای كشتن او ] از ما مال می خواستند

مال و فرزندانمان را به آنان می دادیم.

گیسوانم سفید گشت و غم به درازا كشید

آن گاه كه اُمامه[2] از همراه خود، جدا گشت.

وقتی هوای او می كند، گِرد خانه می چرخد

و چون ناامید می شود، آه از دل می كشد.

اشك های اُمّ كلثوم، پاسخ گریه های اوست

چرا كه او مرگ پدر را به یقین دیده است.

معاویة بن صخر! ما را سرزنش مكن

چرا كه بازمانده خلفا (حسن علیه السلام ) در بین ماست.

ما از روی خشنودی، فرمانروایی را

به پسر پیامبرمان و برادرمان سپردیم.

زمام زمامداری خویش را

جز به او نخواهیم سپرد تا زمانی كه زنده ایم.

بزرگان و خردمندانمان

سفارش كرده اند كه هرگاه فراخوانده شدیم، پاسخ دهیم.

با شمشیرهای بُرنده و اسب های كوتاه مویی

كه سواران ورزیده بر آنها نشسته اند.[3].









    1. امّ هیثم، دختر اسود (و گفته می شود دختر عریان) نخعی، از طبقه تابعیان یاران امیرمؤمنان و شاعر بود و جز به نام امّ هیثم، كسی از وی یاد نكرده است. شاید اسمش همان كنیه اش بوده و یا آن كه به كنیه شهرت یافته است.

      راویان در گزارش این قصیده، اختلاف نظر بسیار دارند. به نظر می رسد كه بین این قصیده و قصیده ابو الأسود دُئلی كه بر وزن و قافیه همین قصیده است، در گزارش مورّخان، خلط شده است، به گونه ای كه پاره ای از آنان، قصیده امّ هیثم را به طور كامل به ابو الأسود نسبت داده اند. ظاهراً به جهت یكی بودن وزن و قافیه دو قصیده، از هر كدام، بخش هایی با دیگری مخلوط شده است (ر. ك:أعیان الشیعة:488/3).

    2. اُمامه، نام یكی از دختران امیر مؤمنان است كه با صَلْت بن عبد اللَّه بن نوفل بن حارث بن عبد المطّلب ازدواج كرد (بحار الأنوار:90، 94/42) و نیز نام یكی از زنان آن حضرت علیه السلام بود كه دختر ابو العاص بن ربیع و نوه دختری پیامبر خدا از دخترش زینب بود (بحار الأنوار:92/42). (م)
    3. مقاتل الطالبیّین:55، مناقب آل أبی طالب:315/3.